جام الست

ساخت وبلاگ

 شهرام جزایری

در اردیبهشت سال 80 از سوی مقام معظم رهبری فرمانی تحت عنوان فرمان هشت ماده‌ای برای مبارزه با فساد صادر شد.

در بخشی از این فرمان خطاب به روسای قوای سه‌گانه آمده است: اگر دست مفسدان و سوء استفاده ‏کنندگان از امکانات حکومتى قطع نشود و اگر امتیازطلبان و زیاده ‏خواهان پر مدعا و انحصارجو طرد نشوند، سرمایه ‏گذار و تولیدکننده و اشتغال ‏طلب، همه احساس ناامنى و نومیدى خواهند کرد و کسانى از آنان به استفاده از راه‌هاى نامشروع و غیرقانونى تشویق خواهند شد.

تنها یک سال پس از صدور این فرمان هشت‌ماده‌ای پرده از راز یک فساد اقتصادی کلان که عمده آن بر پایه پرداخت رشوه‌های کلان بود برداشته شد.

در این فساد نام فردی به میان آمد که شهرام جزایری نام داشته و در سن 29 سالگی و در سال 81 به عنوان مفسد اقتصادی در رسانه‌ها و مردم شناخته شد.

این فرد در ابتدا از سوی رسانه‌ها به عنوان مفسد اقتصادی شناخته شد و سپس مشخص شد که در پرونده وی موارد اتهامی از جمله رشوه‌های کلان وجود دارد.

شعب 69 و 70 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی ولدخانی (شعبه 69) و میری لواسانی (شعبه 70) آرای صادره از سوی شعبه 1192 دادگاه عمومی تهران در خصوص اتهامات شهرام جزایری عرب را تأیید کرد.

اتهامات وارده به جزایری عبارتند از 1- تحصیل مال از طریق نامشروع 2- پرداخت رشوه به دفعات و به افراد مختلف 3- تحصیل معافیت از خدمت نظام وظیفه عمومی به صورت متقلبانه 4- اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی 5- تصرف غیرمجاز در اموال و وجوه توقیف شده و 6- خروج غیر مجاز از مرزهای کشور.نهایتاً پس از برگزاری جلسات متعدد دادگاه در تاریخ 6 خرداد ماه سال 87 از طریق قوه قضاییه اعلام شد که شهرام جزایری به پرداخت جریمه 145 میلیون دلاری محکوم شده است.

شهرام جزایری عرب بابت اتهامات فوق به 11 یازده سال حبس تعزیری، رد مبلغ 48 میلیون و 600 هزار و 185 دلار آمریکا به بانک ملی ایران و صندوق ضمانت صادرات، پرداخت جزای نقدی معادل 2 برابر مبلغ فوق‌الذکر (97 میلیون و 200 هزار و 370 دلار آمریکا) به صندوق دولت جمهوری اسلامی ایران و محرومیت از فعالیت‌ بازرگانی در بخش صادرات و واردات و نیز محرومیت از اخذ هرگونه تسهیلات بانکی اعم از ریالی و ارزی به مدت ده سال محکوم شده است. رأی صادره قطعی است و هم‌ا‌کنون مراحل اجرا را طی می‌کند.

داستان فرار از زندان

شهرام به عوض آن سفر ناكام به دوبي كه منجر به دستگيريش شد، باز هم به امارات آمده است. ماموران پليس ايران كه با هماهنگي پليس امارات به اين كشور سفر كرده بودند، رد شهرام جزايري را در يكي از هتل‌هاي دوبي پيدا مي كنند و به همراه ماموراني از پليس اين شهر به هتل مذكور مي روند. وقتي تيم اعزامي به هتل مي‌رسد، ماموران پليس دوبي به آنها مي‌گويند كه حق دستگيري جزايري را ندارند و اين كار بايد صرفا توسط اينترپل صورت بگيرد كه هماهنگي و رسيدن اينترپل هم يكي دو ساعتي طول مي‌كشد! ماموران ايراني از پليس دوبي مي‌خواهند كه لااقل تا رسيدن اينترپل مانع از خروج جزايري از هتل شوند و آنها نيز مي‌پذيرند. پس از آن چند نفر از ماموران پليس دوبي به اتاق شهرام مي‌روند تا مانع از خروج وي از هتل شوند ولي دقايقي بعد، ماموران ايراني كه در لابي هتل منتظر بودند در كمال ناباوري مي‌بينند كه جزايري از آسانسور بيرون آمد و به سمت درب خروجي هتل رفت و به اين ترتيب معلوم مي‌شود كه شهرام با ماموران پليس دوبي "هماهنگي‌هاي ويژه اي" كرده است. با مشاهده اين صحنه، ماموران ايراني به سمت جزايري مي‌روند تا مانع از خروج وي شوند ولي او كه پيشتر با اماراتي‌ها هماهنگ كرده بود از لابي هتل به پليس زنگ مي‌زند و مدعي مي‌شود چند نفر مزاحم او شده اند. بعد از اين تماس پليس دوبي كه براي دستگيري متهم، زمان زيادي براي رسيدن به هتل نياز داشت، اين بار بلافاصله سر مي‌رسد و با ممانعت از انجام وظيفه ماموران ايراني راه را براي خروج جزايري از هتل باز مي‌كند و بدين ترتيب او در مقابل چشمان ماموران ايراني و با مساعدت آشكار پليس دوبي سوار تاكسي مي‌شود و به سرعت محل را ترك مي‌كند.
پس از اين اتفاق ماموران پليس ايران هم قسم مي‌شوند كه حتي اگر يك روز هم از عمرشان باقي باشد، جزايري را دستگير كنند كه اين اتفاق ظرف دو هفته رخ مي‌دهد و جزايري در يكي از كشورهاي حاشيه خليج فارس دستگير مي‌شود. حالا اتهام فرار هم به جرايم جزايري اضافه شده است. او بار ديگر به زندان برمي‌گردد تا ادامه محكوميتش را طي كند و احتمالا ديگر هيچ گاه آزادي و رفاه سابق را نخواهد داشت.

 

ماجرای آیت‌الله بهجت و شهرام جزایری
حجت‌الاسلام غلامی، از اعضای سابق دفتر حضرت آیت‌الله بهجت ره نقل کردند: «روزی شهرام جزایری، بر اساس ارتباط‌هایی که ایجاد کرده‌ بود
از فرزند آیت‌الله بهجت درخواست ملاقات با آقا را داشت. اما وقتی این جریان به اطلاع حضرت آیت‌الله بهجت رسید وی مخالفت کرد»
شهرام جزایری با طرح ترفندی، روزی به مقابل مسجد حضرت آیت الله بهجت در قم می رود تا وقتی که حضرت آقا از نماز فارغ می شوند، از فرصت استفاده‌ کند و وارد دفتر یا منزل آقا شود و ملاقاتی انجام دهد. به همین منظور بیرون مسجد منتظر می‌ماند تا نماز تمام شود و آقا از مسجد بیرون بیایند.
حضرت آیت الله بهجت همیشه سرشان پایین بود و به کسی نگاه نمی‌کردند . وقتی از مسجد خارج شدند، یکی از دوستان و نزدیکان شهرام جزایری به آیت الله بهجت نزدیک شد و به آقا گفت: حضرت آیت الله؛ آقای شهرام جزایری از تجار خیـّر تهران هستند و فعالیت‌های خیریه فراوانی انجام می‌دهند و برای عرض ارادت و دست‌بوسی خدمت رسیده‌اند، در این هنگام آقا سر مبارک را بالا‌گرفتند و به شهرام جزایری نگاهی کردند و فرمودند: «برو و از کارهای خیری که انجام داده ای توبه کن!».
 

شهرام جزایری  پس از گذراندن 13 سال حبس(11 سال اولیه + جریمه فرار) و پرداخت جریمه ها در سال 1393 آزاد شد.

 

منابع:

Rajanews.com
تابناك
مکتب نیوز
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
earanian.blogfa.com
جهان نيوز
جام جم
فارس
 

 

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 574 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 21:53

پاسخ شایعه و کلیپ دروغین میکس شده:

بتازگی سخنانی از حجت الاسلام نقویان که چندی پیش در فضای مجازی منتشر شده بود و گلایه وی از پخش گزینشی و مغرضانه سخنانش را نیز به همراه داشت، دوباره در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی بازنشر شده است.

صوت پخش شده به صورت کامل حرفه‌ای میکس و جملات مرتبط قبل و بعد از آن حذف شده است. قراردادن جملات غیرمرتبط کنار یکدیگر که برداشت خاص از موضوع را سبب می‌شود. در ادامه لازم می‌بینیم گلایه نقویان از پخش گزینشی و مغرضانه سخنانش را که چندی پیش در نامه‌ای سرگشاده منتشر شده بود،دوباره بازنشر کنیم.

نسخه_اصلی_سخن_تحریف_شده_آقای_نقویان_در لینک زیر:

اینجا

متن کامل شکوه نامه نقویان به  شرح زیر است:

{{{دست قضا، پای انسان را به قضایایی می کشاند که دوست و دشمن را به حیرت وا می دارد چند ماهی است که دوستانی بیکار و شاید بیمار با همراهی دشمنانی بیدار، دست به کاری زده اند که بحمدالله برای عزیزان مسئول درست کرده و اینجانب را نیز مدتی است از کار و زندگی بیکار کرده اند.

یک کلیپ یک و نیم دقیقه‌ای از سخنرانی‌های اینجانب ساخته‌اند و آن را از حدود سه ساعت سخنرانی در فاصله بین چندین سال صحبت ، با تقطیع و مونتاژ به هم وصل کرده که با اندکی هوشمندی می توان به این عمل نابخردانه پی برده و به انگیزه کسانی که ساعتها عمر عزیز را صرف چنین زحمت بیهوده ای نموده اند تاسف خورد و خندید.

این تلاش ناشیانه سبب شد تا این چند سطر را جهت روشن شدن اذهان دوستان مشفق که بنده را از دور و نزدیک شناخته و بارها مورد تفقد و تلطف قرار داده اند بنگارم.

1- تا جایی که این بنده اطلاع دارد چنین قطعه صوتی فاقد ارزش حقوقی و قضایی می‌باشد و برعکس، سازندگان و انتشار دهندگان آن، مجرم بوده و قابل پیگرد قانونی هستند که از مسئولان دلسوز و محترم درخواست پیگیری جدی دارم تا چنین اعمال زشت و شنیعی در جامعه اسلامی شاید برای همیشه ریشه کن گردد.

 

2- اینجانب همان گونه که بارها و بویژه در رسانه‌ها و موقعیت‌های حساس تاکید کرده ام به عنوان سرباز و طلبه کوچکی در خدمت نظام و رهبری معظم بوده و هستم.

 

3- این طلبه گاهی در نحوه اداره کشور زبان به شکوه گشوده است که در ایام تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری به صورت شدیدتر و گسترده تر از رسانه ها پخش شد تا جایی رهبری معظم نیز به پاره ای از اظهارات آقایان رضایت نداشتند.

 

4- طالبان حقیقت را ارجاع می دهم به سخنرانی اینجانب در پنجم محرم گذشته در حسینیه جماران که با صراحت عرض کردم حاضرم بیست سال از عمرم را با یک روز از عمر شریف رهبری عوض کنم، چرا  که بودن یا نبودن امثال بنده دردی را از جامعه دوا نخواهد کرد اما به رهبری که ستون خیمه نظام است اگر خدشه ای وارد شود به هستی نظام لطمات جبران ناپذیری وارد خواهد شد که متن آن عرایض در سایتهای متعددی موجود است.

 

5- گله از دوستانی لازم است که چطور از عرایض صریح و شفاف بنده که حدود 10 سال از معدود افرادی بودم که در محضر رهبر معظم انقلاب در مناسبت های مختلف سخنرانی کرده ام و بارها از طرف ایشان و شخصیت های حاضر در آن جلسه مورد تشویق قرار گرفته ام چشم پوشیده و به یک قطعه مونتاژ و تقطیع شده استناد جسته اند، زهی مروت و تقوی!!

 

6- چه عمل صالح و کار نیکویی بود اگر دوستان، به خود زحمت می دادند و این دو یا سه نوار سخنرانی را که جمعا کمتر از سه ساعت وقت عزیزان را می گرفت استماع می فرمودند تا معلوم شود در قسمت ابتدایی که گفته ام: «بنده برای سخنرانی در بیت رهبری لب و لوچه ام آب نمی افتد» در چه موضوعی و یا چه زمینه ای  و در جواب چه عزیزی و چرا این جمله را گفته ام و در کنار آن که عرض کرده ام: «بنده البته دست رهبر عزیز را می بوسم ولی برای قول و قرارهایی که بیش از شش ماه قبل وعده کرده‌ام بیشتر ارزش قائلم چرا که شهادت اباعبدالله (ع) هم به خاطر بد قولی مردم کوفه بوده و حقیر نمی‌توانم پا بر سر قولی که از قبل وعده داده شده، گذاشته تا در محضر رهبر معظم سخنرانی کنم که حتی خود ایشان هم این کار را عملی ناشایست می دانند» که این جملات را تماما حذف و فقط آن جمله ای که مقصود ناشایست آقایان با آن تامین می‌شد را در کلیپ آورده‌اند که چنین کار خبط و خطایی را با آیات شریفه قرآن نیز می‌شود انجام داد.

در ضمن آن بخشی که کلمه (آقا) چندبار در آن تکرار شده مربوط به اشخاص دیگر و در جای دیگری بیان گردیده است که آن را به اینجا چسبانده و منظور شیطانی خود را از آن به مخاطبین القاء نموده‌اند.

7- اگر بنده هم ، همانند بعضی از افراد زود رنج از کوره در رفته و به خاطر تعطیل نمودن چند سخنرانی در شهرهای مختلف که با تهدید آقایانی از مراکز گوناگون و نهادهایی که دوستان دیروز و امروز اند، کار را به قوه قضائیه می کشاندم و برای دفاع از حقوق پایمال شده دست به تبلیغات رسانه ای پر سر و صدا می زدم که هم دشمنان خوشحال و هم دوستان ملول و نگران می شدند کار عاقلانه ای به حساب می آمد؟! که اگر چه مکررا از ناحیه دوستان دلسوز، تشویق به این کار شدم اما خود را به خدای مهربان و روز بازخواست الهی واگذار نمودم که :

کار خود را به خدا باز گذاری حافظ / ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی

8. در پایان نصیحتی از سر شفقت و وظیفه مندی به دوستانی دارم که خود را مدافع حریم رهبری و انقلاب و نظام می دانند:

الف) همانگونه که امام راحل(ره) فرمودند: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» یعنی اگر قرار است خدای ناکرده بلایی بر سر این انقلاب خونین بیاید با دست خودی ها خواهد آمد، آن هم به تعبیر رهبر حکیم و فرزانه با بی بصیرتی و نادانی و از سر غیرت های نابجا و طرد دوستان دلسوز و جذب نامحرمان ریاکار و متظاهر، همانطور که رهبر معظم هم در اوج روزهای فتنه در نماز جمعه فرمودند: روش ما جذب حداکثری و دفع حداقلی است، که باید از این دوستان غیور پرسید، آیا تاکنون به عدد انگشتان دست، افرادی را جذب به اسلام و انقلاب کرده اند یا فقط در طرد و دفع، کارآمد بوده و رکورددار هستند؟!

ب) اگر به اندک بهانه‌ای افراد را از جرگه انقلاب و انقلابیون خارج کردیم و هر روز بر تعداد از خط رفته گان بیفزاییم و در بوق و کرنا و با تبلیغات پر سر و صدا همگان را نیز باخبر کنیم که فلان آقا و فلان طلبه و فلان آیت الله و فلان مرجع و فلان رزمنده هم با انقلاب و رهبری، زاویه پیدا کرده و در لیست مخالفان درآمده اند، آیا این کار به نفع نظام و رهبری معظم خواهد بود؟ آیا برای مردم و افکار عمومی، سوالی و شبهه ای پیش نخواهد آمد که چرا هر روز یک نفر از جمع هواداران نظام خارج می شود؟!

چو پرده دار به تیغ می‌زند همه را / کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

ناصر نقویان}}}

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

 وبلاگ جام الست

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 678 تاريخ : پنجشنبه 1 بهمن 1394 ساعت: 5:43

متن شبهه:

37 ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻛﺸﻮﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﻮﺋﯿﺲ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ
ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻴﺪﻳﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺳﻮﺋﯿﺲ ﻧﻴﺴﺖ ﻧﺎﺭﺍﺿﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
25 ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ، ﻛﺸﻮﺭﺷﺎﻥ ﺍﺯ
ﻛﺮﻩ ﺟﻨﻮﺑﻰ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ !
15 ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﺭﺍﺿﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻳﻰ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺮﻛﻴﻪ ﻭﻣﺎﻟﺰﻯ ﺍﺯ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺟﻠﻮ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ؟ !
5 ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﻈﺮ، ﺑﻪ
ﻭﻳﮋﻩ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﺧﻼﻗﻰ، ﺳﻘﻮﻁ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ !
ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺷﮕﻔﺘﻰ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻴﺒﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺍﺯ ﻭﺿﻌﻴﺖ
ﻛﻨﻮﻧﻰ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﺎﮐﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﻋﺮﺍﻕ ﻭ ﺳﻮﺭﯾﻪ
ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ !
ﺁﻧﻬﺎ ﻛﺸﻮﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﻮﺋﯿﺲ ﻭ ﮐﺮﻩ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﻬﺎﻯ
ﺗﺮﻭﺭﻳﺴﺘﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺍﻋﺶ ﻭ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ ﻭ ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ
ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺧﺎﺻﻰ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ !
ﺍﯾﻦ " ﺩﮔﺮﺩﯾﺴﯽ " ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﺏ
ﺟﻮﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺠﻬﺪ، ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺁﺏ ﺭﺍ ﮐﻢ
ﮐﻢ ﮔﺮﻡ ﮐﻨﻨﺪ، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺑﺠﻮﺵ ﺁﯾﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﺪﻥ
ﺭﻧﺞ ﺁﻭﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﻭﻟﯽ
ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺟﻬﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺟﻮﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻭ ﺑﺎ ﭼﺸﻢﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ
ﺗﺒﺎﻫﯽ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﺪ !..
‏( ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺎﺑﮏ ﻣﺨﺘﺎﺭﯼ ‏)
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ

پاسخ(مقایسه یا مغالطه)

مطلب  فوق به گفته جناب اقای مختاری نوشته ایشان نبوده است و مهرماه هم در اینستاگرام و رسانه های استانی تکذیب نموده اند.

 یکی از روشهای فلسفی برای پوشاندن و وارونه جلوه دادن حقیقت روشی است به نام(مغالطه) که نویسنده متن از آن استفاده نموده است.

اما نکاتی که باید در مورد این متن مغالطه آمیز بیان شود به شرح ذیل است:

نکته اول:

نویسنده نظرات خود و دسته ای از همفکرانش را به تمام مردم ایران نسبت داده است و جالب تر انکه تاریخ هم ارایه می دهد که فلان سال مردم ایران کشورشان را با فلان کشور و مقایسه می کردند .

نکته دوم :

اساسا ایران از لحاظ اقتصاد و امنیت تاریخ ، مذهب و موقعیت جغذافیایی  قابل  مقایسه با سوئیس ، ترکیه ، ژاپن و هیچ کشور دیگری نیست چون موقعیت جغرافیایی ، استراتژیک و سیاسی ایران موقعیتی بسیار خاص و استثنایی در جهان می باشد.

شما در جهان کدام کشور را می توانید بیابید که دارای موقعیت خاص ایران باشد؟؟؟

برخی از دلایل موقعیت خاص ایران را برمیشمرم:

1- ایران دارای انقلابی نوپا و حکومتی است که کاملا مستقل است (ایا ترکیه ،کره جنوبی ، سوییس و مالزی در مناسبات جهانی دارای استقلال هستند)

2- ایران در خاور میانه واقع شده مهمترین منطقه جهان از لحاظ استراتژیک با این وجود به هیچ یک از قدرت های جهانی وابسته نیست.

3- ایران اسلامی  در سی و هفت سال اخیر از ابتدای انقلاب تا کنون بی سابقه ترین تحریم های سیاسی و اقتصادی در تاریخ جامعه بشری را تحمل کرده و بلافاصله پس از انقلاب هشت سال با نیمی از دولت های دنیا  در حال جنگ بوده  

پرسش من از نویسنده متن و همفکران ایشان این است ایا اگر ترکیه ،کره جنوبی ، سوییس و مالزی دچار چنین جنگ و تحریمی میشدند چیزی از انها باقی می ماند؟؟؟؟

4- از لحاظ امنیت شما کشوری را تصور کنید که:  در مهمترین منطقه استراتژیک جهان قرار گرفته  دارای منابع مهمی مثل نفت ،گاز و منابع زیرزمینی است اما به دلیل تحریم توان فروش انها را ندارد. دوکشور بزرگ هم مرز آن (عراق و افعانستان) دچار اشغال کشور های غربی ،جنگ داخلی و گروههای تروریستی می باشد. اکثر کشورهای اطراف مورد اشغال گروهکهای تروریستی هستند و یا بمب گذاری و حمله مسلحانه در آنها اتفاق می افتد. بله این کشور ایران است ولی نه تنها دچار اختلال امنیت نیست بلکه از کشورهای دیگر نیز حمایت می کند. و جزیره ثبات در منطقه است.

اگر ترکیه ،کره جنوبی ، سوییس و مالزی در چهل سال اخیر مشکلات ایران را داشتند هم اکنون موقعیت ایران را داشتند؟؟

نکته سوم:

نگاه نویسنده تنها به مسئله اقتصاد است که با توجه به شرایط ایران بعد از انقلاب ( جنگ تحمیلی – تحریم ها – توطئه ها و..... ) مقایسه ها قیاس مع الفارق است . با وجود این فراموش نکنیم که از نظر اقتصادی انقلاب اسلامی  در حالی  اتفاق افتاد که ایران در زمان پهلوی قادر بود تنها غذای مورد نیاز 33 روز کشور رادر داخل تهیه کند، به گونه‌ای که مرغ از فرانسه ، تخم مرغ از رژیم صهیونیستی،سیب از لبنان ، لبنیات از دانمارک و... وارد می شد و امید به زندگی فقط 58 سال بود. امروزه در حالی که جمعیت کشور دو برابر شده کشور ما می‌تواند غذای 300 روز را در داخل تهیه نماید. (در آینده نزدیک غذای تمامی سال) و امید به زندگی نیز به بالای 72 سال رسیده و نرخ مرگ و میر کودکان از 111 نفر در هزار به 26 نفر کاهش یافته است

 بی شک اقتصاد مقوله ای بسیار مهم است اما آنچه مهمتر است « امنیت » و « استقلال » است.

با توجه به نکاتی که بیان شد اگر ذره ای انصاف به خرج دهیم  متوجه می شویم که اساسا ایران پس از انقلاب اسلامی را با هیچ کشوری در جهان نمیتوان مقایسه کرد.و بهتر است به جای سیاه نمایی و ایجاد ناامیدی در جامعه قدر استقلال و امنیت خود را بدانیم.

 

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

م.م.م

 وبلاگ جام الست

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 1942 تاريخ : جمعه 23 بهمن 1394 ساعت: 23:43